دست نوشته های آریایی

وبلاگی برای دست نوشته های آریایی(بیوگرافی مدیریت وبلاگ در قسمت لینک های وبلاگ)

دست نوشته های آریایی

وبلاگی برای دست نوشته های آریایی(بیوگرافی مدیریت وبلاگ در قسمت لینک های وبلاگ)

رقص یر خیال (5)

بابا


همیشه تو برایم می نوشتی اما حال می مینویسم برایت


تو چه آب شدی پیر شدی ناز شدی


بابایی


من نه از تو پول می خواهم و نه  مال منالی و دارایی


من  دستانت را می خواهم


سایه ات را می خواهم


و میدانم که امشب کس نداری تا بفشارد دستانت را 


اما بدان من در خیال تو بوسه می زنم بر دستانت 


شاد باش  به امید دیدار من و رضایت آسمانت


 راه را برای دیدنم هم وار کن


خدای مهربان پشت و پناهت


....

روزت مبارک بابا

رقص بر خیال (4)

عزیز دل بابا

 

نمی داانم چرا؟

 

تو بگو چرا؟

 

تو می دانی چرا؟

 

چرا هر چه می کنم و خود  رابه در و دیوار می زنم

 

هر چه قلمم را رها می کنم در سرمای تابستان


فقط و فقط به سمت و سوی تو قلمم می رود.


عشق من

 

عزیز تر از جانم

 

هر شب می بینم در خواب نگاه معصومانه تو را


تو چه کردی با دل من؟


 

دلم را  که اسیر کرده ای و فلمم را حبس کردی در زندان خیالم

 

الهی جانم به قربان چشمان همچون دریایی ات

 

بیا و بابا را از تنهایی دربیار

 

بیا

 

بابا هر چه را که ندارد و دارد فدای تار موی تو کند

 

بیا عزیز دل بابا

 

ناز گل بابا

 

هیچ ظلمی بدتر از این نیست که قلمم را به حبس بردی و قلبم را در مدح و ستایش خود ربوده ای



 

بیا و بابا را بیش از بیش در اسارت خود آب نکن


بیا و نگذار که حسرت آغوش ات را به گور برم و بغض ات گرمی آغوشم ام باشد


تمام تنهایی هایم و اسارتم 

 

فدای یک نگاه تو

 

بیا

 

از خدا می خواهم که بیایی و بیایی و بربایی...


 

...