دست نوشته های آریایی

وبلاگی برای دست نوشته های آریایی(بیوگرافی مدیریت وبلاگ در قسمت لینک های وبلاگ)

دست نوشته های آریایی

وبلاگی برای دست نوشته های آریایی(بیوگرافی مدیریت وبلاگ در قسمت لینک های وبلاگ)

دیشب

دیشب مرگ به سراغم آمد

دیشب یک حس غریب اشک ریخت

دیشب از ناتوانی در حس خوابم برد

دیشب از خود گریختم

دیشب شهر فاحشه را در خواب دیدم

دیشب حیوانات در قل و زنجیر بودند

دیشب عدالت را در هوای پاک دیدم

دیشب زن همسایه آسوده خوابید

دیشب مرگ به سراغم آمد


بوی مجهول

و اکنون هوا گرم شد

و حیوانات و جریانات و مهمات تحریک شدند

و تنها بویی مجهول امید را حفظ می کرد

و اکنون هوا گرم شد

مهمات و اشک های گوله برف تحریک شدند

مهمات شهوت پیرمرد عصا به دست 

در دست درازی به دختر چادر بر سر گرما را دلنشین کرد

و اشکان گوله برف گرما را شگفت زده کرد

نمی دانم کدام پسندم...

دست درازی به دختر چادر بر سر

یا اشکان آه در قلب


چه تلخ است اشک هایی که در راه یک آب خفت بار ریخته شده

و بوی مجهول کم کم از بین می رفت 

بوی انسانیت. . .