دست نوشته های آریایی

وبلاگی برای دست نوشته های آریایی(بیوگرافی مدیریت وبلاگ در قسمت لینک های وبلاگ)

دست نوشته های آریایی

وبلاگی برای دست نوشته های آریایی(بیوگرافی مدیریت وبلاگ در قسمت لینک های وبلاگ)

نیمکت سبز

روی نیمکت سبز می نشینم   

 

نسیمی آرام می وزد... 

نسیمی که سرمای بهاری با خود به همراه دارد 

قطران آب در نسیم شلاقی قلقلک وار را  به صورتم می زنند...  

شلاقی که فاحشه صورتی را در خاک فرو برده  و

قلقلکی که  یک عشق بنفش را برایم تهفه داده... 

و تمام قطرات باران به برتری یک عشق بنفش شهادت می دهند 

 شهادت می هند  

         و می خندند  

         و می نوازند 

         و می ستایند 

         عشق بنفش را....  

دیدم

دیدم 

لب گرفتن شب را از سیاهی دریا دیدم

اشک های یک گوله برف  را در تابستان دیدم

ماهی یخ زده را در حوض خانه دیدم

نگاه های عاشقانه را به بند کفش یک دیوانه دیدم

نگاه مهربان آسمان را دیدم

و اکنون زمان آن رسیده ببینم

ببینم

ببینم خود را

خود را در یک تنهایی صورتی رنگ

خود را در میان معاشقه یک مشت هوس باز

خود را در تاریخی که دیگر تکرار نمی شود

دیدم

لب گرفتن شب را از سیاهی دریا دیدم... 

(برگی از خاطرات اندوه بار ۸۹)