سکوت
هیچ چیز نمی گویی....
حرفی برای گفتن داری....
چیزی برای دفاع داری......
لایموتا با سکوتم صحبت می کنم .
من فقط با سکوتم معاشقه می کنم.
لایموتا
من هر روز در آغوش سکوت هستم.
لایموتا
من هر شب در آغوش گرم سکوت روحم را تقدیم تو می کنم.
لایموتا
تو تمام خوبی های دنیایی و من هر چه کنم بد...
بد نه از حیث لغت بلکه بل از حیث فعلیت آن...
ما انسان ها سکوت داریم و به آن عشق می ورزیم!
خدایا ما به سکوت محبت می کنیم و بس!
خدایا
ما به سکوت محبت می کنیم و فقط به خود ظلم!
پرور دگارا
سکوت ما را در آغوش خود کشیده و بوسه های آتشین آن در لبانم محسوس است!
سکوت زیر لبانم مزمزه می شود
و سکوت است که به حس معنا می دهد!
حس معاشقه با سکوت است که انسان را ملامت می کند!
پروردگارا
عیب از من است نه از سکوت !
خدایم
من سکوت را تربیت کردم
من با سکوت عشق بازی کردم
و این من من است که فعلیت سکوت را قوت بخشیده
خدایا
اشکهایم جاریست تنها شاید برای سکوت...!
خسته ام از سکوت...!
گوشهایم خسته هستند از فریاد های سکوت...!
چشمانم بیمار از ملاقات هر روزه سکوت...!
گاه گاه سکوت خنده را به من یاد آور می شود و
گاه گاه گریه را به رخ اشک هایم می کشد و
گاه گاه برای با من بودن منت می گذارد...!
آری سکوت
برای حرفهایی که به من می زند منت می گذارد!
خدایا
ای کاش سکوت نبود تا فعلیت من معنا داشت...!
ای کاش سکوت هیچ گاه موسیقی به این زیبایی برای من نمی نواخت...!
سکوت بدترین نوازنده زندگی من...
زندگی ما....
حتی زندگی خدا ...
سلام عزیز دلم مرسی که با نظرات خوشحالم می کنی گفتی دیدم محدود نباشه وسعتش بدم چطوری ؟ کمکم می کنی؟
گاهی سکوت دوست معجزه می کند و تو می اموزی که همیشه بودن در فریاد نیست.مطلب خوبی بود.
به سر به ما
گاه سکوت حرف های زیادی به تو می آموزد
به تو دنیا را نشان میدهد
تو را به تماشای زندگی دعوت میکند
با تو حرف میزند و معاشقه میکند
و در نهایت به تو عشق را نشان میدهد
او با وجود تنها و آتشینش تو را به سمت عشق هدایت میکند
و تورا وداع میگوید
آری او تو را همانند مادری به آغوش زندگی تقدیم خواهد کرد....
اینو درستش کن:
بد نه از حیث لغت بلکه بل از حیث فعلیت آن...
بد نه از حیث لغت بلکه بد از حیث فعلیت آن...