دست نوشته های آریایی

وبلاگی برای دست نوشته های آریایی(بیوگرافی مدیریت وبلاگ در قسمت لینک های وبلاگ)

دست نوشته های آریایی

وبلاگی برای دست نوشته های آریایی(بیوگرافی مدیریت وبلاگ در قسمت لینک های وبلاگ)

دیدم

دیدم 

لب گرفتن شب را از سیاهی دریا دیدم

اشک های یک گوله برف  را در تابستان دیدم

ماهی یخ زده را در حوض خانه دیدم

نگاه های عاشقانه را به بند کفش یک دیوانه دیدم

نگاه مهربان آسمان را دیدم

و اکنون زمان آن رسیده ببینم

ببینم

ببینم خود را

خود را در یک تنهایی صورتی رنگ

خود را در میان معاشقه یک مشت هوس باز

خود را در تاریخی که دیگر تکرار نمی شود

دیدم

لب گرفتن شب را از سیاهی دریا دیدم... 

(برگی از خاطرات اندوه بار ۸۹)

نظرات 22 + ارسال نظر
sadjad جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:52 ب.ظ http://sadjad.blogfa.com

باز هم قلبی به پایم اوفتاد

باز هم چشمی به رویم خیره شد

باز هم در گیرودار یک نبرد

عشق من بر قلب سردی چیره شد


واقعا قشنگ بود دوست گلم

خانم معلم جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ب.ظ http://http://zaminekhamoosh.blogfa.com/

دیدم گنجشککی خسته دست از دنیا شسته
می گردد به دنبال یاد نیم نگاهی که سال پیش
دلش را به اسارت گرفت

زهرا جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:53 ب.ظ http://hamnafas-zahra.blogsky.com

بسیار عالی

maede شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:42 ق.ظ http://www.khodayekhob.blogfa.com

نمی توان برگشت وآغاز خوبی داشت .....
می توان آغاز کرد وپایان خوبی داشت!

mehrab شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:41 ق.ظ http://clindoma2love.blogfa.com

منتظر نباش که شبی بشنوی
از این دلبستگی های ساده، دل بریده ام!
که عزیز بارانی ام را،
در جاده ای جا گذاشتم!
یا در آسمان، به ستاره ی دیگری سلام کردم!
توقعی از تو ندارم!
اگر دوست نداری، در همان دامنه ی دور دریا بمان!
هر جور تو راحتی! باران زده‌ی من!
همین سوسوی تو، از آن سوی پرده‌ی دوری
برای روشن کردن اتاق تنهاییم کافیست!
من که این جا کاری نمی کنم!
فقط گهگاه
گمان دوست داشتنت را در دفترم حک می کنم!
همین!، این کار هم که نور نمی خواهد!
می دانم که به حرفهایم می خندی!
حالا هنوز هم وقتی به تو فکر می کنم
باران می آید!
صدای باران را می شنوی ؟!

سانیا شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:59 ق.ظ http://heseh-7om.blogsky.com/

سلام دوست خوبم
خیلی جالب بود
دقیقا کی نوشته بودیش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوست داشتنی بود مثل همه دست نوشته هات

مترسک سرگردان شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:04 ق.ظ http://matarsack89.blogfa.com

هنوز که شب نشده.....چرا اطلسی های دلم معطر شده اند.....چرا محبوبه های چشمانم شبنم میتراوند...مگر قرار نبود روزها فراموشی بگیرم....

مریم شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:59 ب.ظ http://maryamk67.blogfa.com

مثل همیشه زیباااا...
ممنون دوست خوبم.

فرسته باروونی شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:19 ب.ظ http://fereshteye-baruni.blogfa.com

سلام مرسی به یادمی... مثل همیشه کارت حرف نداره... ولی انگار توام شکست عشقی خوردیاااااا
بازم منتظرتم

ملیحه شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ب.ظ http://www.malihe-k70.blogfa.com

سلام خوبی مطلب جدیدت فوق العاده جذاب بود امیدوارم موفق باشی

روجا دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:54 ق.ظ

سلام دوست من خیلی قشنگ بود موفق باشی

تنها دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:43 ب.ظ http://www.paeezor.blogfa.com

غم تنم را بوسه باران کرد
با هر بوسه اش تلخی اش را حس کردم
از امروز تا فرداها از اشک چشمانم را سیراب میکنم
تا یادم بماند جز غم هیچ همتایی ندارم

مریم دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:57 ب.ظ http://www.asemaneh1322.blogfa.com

سلام دوست عزیز
مطلالبت مثل همیشه زیبا و آرامش بخشه برا من به شخصه که اینطوره
(اگر مردی شما را بخواهد) خوشحال میشم نظرتو بدونم
خوش و موفق باشی دوست گلم
همیشه منتظر حضورت هستم
خوش وموفق باشی
فعلا بای

مرجان سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:18 ب.ظ http://carol1983.blogfa.com

خیلی عالی نوشتی
خیلی
مرسی خبرم کردی

ثنا خانووووومی چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:16 ق.ظ http://www.zendegi-yani-to.blogfa.com

چشمات رو ببند

سانیا یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:04 ق.ظ http://heseh-7om.blogsky.com/

دوست جججوووووونم
کجاییییییییییییییییییییی
چرا انقدر کم میایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

بهار یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:17 ب.ظ http://27372.blogfa.com

وبلاگت عالیه

رضا یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:00 ب.ظ http://satarachin.blogfa.com

سلام
وب جالبی داریددددد

شکست خوردن ناراحتی ندارد . آدم باید شجاع باشد تا بتواند از خودش یک احمق بسازد . چارلی چاپلین

اگر دوس داشتی خبر بده تا لینکت کنم
موفق باشید

sadjad دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:05 ب.ظ http://www.sadjad323.blogfa.com

در دو چشمش گناه می خندید

بر رخش نور ماه می خندید

در گذرگاه آن لبان خموش

شعله ئی بی پناه می خندید



شرمناک و پر از نیازی گنگ

با نگاهی که رنگ مستی داشت

در دو چشمش نگاه کردم و گفت:

باید از عشق حاصلی برداشت



سایه ئی روی سایه ئی خم شد

در نهانگاه رازپرور شب

نفسی روی گونه ئی لغزید

بوسه ئی شعله زد میان دو لب

عاشق تنها سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:53 ق.ظ http://elone2.blogfa.com

سلام
ممنون که اومدی
بازم بهم سر بزن
آپت زیبا بود
مرسی

عسل خاتون سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:23 ب.ظ http://asalkhatoon64.blogfa.com

از درد های کوچک است که آدم می نالد
وقتی ضربه سهمگین باشد ، لال می شوی….

فریبا یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:55 ب.ظ

سلام هیچی نمیتونم بگم جز اینکه واقعه
زیبا و تاثیر گذار بود خیلی زیباااااااااااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد