بنشین و بنویس بر کاغد پاره پاره
آوره
بازمانده
بیچاره
افتاده در چاله
تا خورده بی فایده
کاغذ رنگ رنگ
منگ منگ
غلط زنان افتاده در چاله
نوشته هاش
آواره
در چاله
آوازه خان می خندند
می ریزند
نوشته های رنگی
در غبار چاله
بوی فاحشه
بیرون میاد از چاله
می مونه اون تو
تنها یه آرزوی عاشقونه
یه حس غریبونه
کاغذ آواره
بیچاره
بازمانده
در چاله...
ممنونم از حضورت بسیار زیبا بود!
خیلی ح قشنگی داره وبت حس من
عشق را رنگ آبی زدم، دوست داشتن را قرمز، نامردی را سیاه، دروغ را سفید، ولی نمی دانم چرا به تو که میرسم نمی دانم مهربانی چه رنگی است!
سلام دوست من
ممنون که خبرم کردی
یه انتقاد داشتم نوشته هات و قلمت همه عالی بودن و هنوزم هستن اما به نظرم رسید اینو بهت بگم یه روند رو به تنزلی پیدا کرده امیدوارم که ناراحتت نکرده باشم
یه کوچولو دقت کن متوجه میشی
موفق وپایدار باشید
وقتی اورجینال به دنیا اومدی... حیفه کپی از دنیا بری ....خودت باش !
اگر نمی توانی خودت را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای را بالا ببری...
یک کاغذ سفید را ،
هر چقدر هم که سفید و تمیز باشد
کسی قاب نمی گیرد ،
برای ماندگاری باید ؛
حرفی برای گفتن داشت...
کاغذ آواره
میتونم حسشو درک کنم
چه حس بدیه آواره بودن
چند شبه که کابوسام همینه
آواره و سرگردانم تو گورستان دنبال آدم میگردم...
سلام کاغذهای دل ما سلهاست مچاله شده اند ....
سلام.بسیار زیباست موفق باشید
درد دارد...وقتی همه چیز را می دانی... و فکر می کنند که نمی دانی.. غصه می خوری که می دانی... و می خندند که نمی دانی.
[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل]
[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل]
[گل] [گل] A N I S ►►►► [گل] [گل]
[گل] [گل] A N I S ►►►► [گل] [گل]
[گل] [گل] A N I S ►►►► [گل] [گل]
[گل] [گل] A N I S ►►►► [گل] [گل]
[گل] [گل] A N I S ►►►► [گل] [گل]
[گل] [گل] A N I S ►►►► [گل] [گل]
[گل] [گل] A N I S ►►►► [گل] [گل]
[گل] [گل] A N I S ►►►►[گل] [گل]
[گل] [گل] A N I S ►►►► [گل] [گل]
[گل] [گل] A N I S ►►►► [گل] [گل]
[گل] [گل] A N I S ►►►► [گل] [گل]
[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل]
[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل]
بسیار زیبا...
چرا فاحشه در چاله؟!
فاحشه ها بزرگترین مقام یک جامعه هستند اما چرا در چاله!؟
کَسی بخاطر
ناکِس بودن
بیکَس شد
وکَسی بخاطرکَسش
ناکِس شد
وکَسی برای ناکِس شدن کَسش
بیکَس شد...
ممنون از دعوتت خوب بود دوست خوبم
بیا زیر باران بیا جان بگیریم کمی بوی نم بوی انسان بگیریم نفس هایمان کاش در هم بریزد و ما از نفس های هم جان بگیریم بیا حس برفی و یخ بستگی را شبی از فضای زمستان بگیریم خدا مانده پشت علف های سهراب بیا از خدا قول باران بگیریم بیا وحشت ضربه های تبر را شبی از تبار درختان بگیریم سرآغاز اگر چه قشنگ و عمیق است مبادا غریبانه پایان بگیریم[گل]