خواهم رفت
با سیگار در لب ،قصه در قلب
خواهم رفت
با روح مکیده و عشق بریده
بی تفاوت در عشق خواهم رفت
می روم تا نباشم
می کشم بر دوشم تا نباشد خاطراتم
می برم از ذهنم عشقم را تا نباشد در یادم
خواهم رفت
بی تفاوت در عشق خواهم رفت
می روم تا نباشم
می روم تا نباشد قصه ای افسوس آلود بر خدایم
می روم تا نباشم
در زمین در هوا در خاک
خواهم رفت...
رد پایم اشک خواهد ریخت برای کفش هایم، برای رفته هایش
کفش هایم اشک خواهد ریخت برای پاهایم؛ برای دست هایم
دست هایم برای لمس هایش
لمس هایش برای عشق هایم
گل مریم
صورتی
سبز و بنفش
توطعه پیر زن قصه من...
خواهم رفت
رد پایم اشک خواهد ریخت...
عالی
ڪاش خُدا تو زِندگے مِثـل داوَر فـوتـــبال بود!!!!
وَقتے زَمیـטּ میخوردے وَ زَخمے میشُدے میومَد بالــا سَرِت
وَ میپُرسید: میتونے اِدامـﮧ بِدے؟
زیبا و مملو از راز های درون
ممنونم عالی بود...
به امید تنفس دوباره
ناگزیر از سفرم، بی سرو سامان چون باد
به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد
کوچ تا چند؟! مگر میشود از خویش گریخت
بال تنها غم غربت به پرستوها داد
اینکه مردم نشناسند تو را غربت نیست
غربت آن است که یاران ببرندت از یاد
زیبا بور.
عیدت مبارک.
زیبا یارم تقدیم به تو[گل]
دلم تنگ می شـود گاهـی ...
برای یک دوستت دارمِ سـاده !
دو فنجـان قهــوه ی داغ !
سه روز تعـطیلی در زمسـتان !
چـهار خنـده ی بلنــد !
و پنــج انگشـتِ دوست داشتـنی !
که لابلای انگشتانم جای گیرد
خیلی زیبا بود ...موفق باشی
بـعـضـے وقـت هـا سُکـ♥ــوُت مـیِـکُـنـے ...
چـُوלּ آنـقَـدر رَنـجـیـده اے کِـہ نِـمـے خـوآهـے حـَرفـے بِـزَنـے
بـَـعـضـے وَقـت هـا سُکـــوُت مـیـکُـنـے ...
چُــــوלּ واقـِـعـَا حـَرفـے واســِـه گُـفـتَـלּ نَــدارے
گـآه سُـکــوُت یــہ اِعــتِراضِـــہ
گـــآهــے هـَــمــ بـِـہ اِنــتـِـظـــآر
اَمـا بـیـشـتَـر سُکـُوت واسـہ ایـنـہ کِـہ ...
هـیـچ کَلَمِــہ اے نِـمـے تـوُنـِـہ غَـمے رُو کِـہ تُـو دَر وُجـودت دآرے
تــُـوصـیـف کـُـنـِــہ .
جواب بعضی حرفـــــــــــــــا فقط یه نفسه
یه نفســـــــــــــــه عمیــــــــــــــــــــــق . . . ! ! !
+ممنون
رد پایم اشک خواهد ریخت برای کفش هایم، برای رفته هایش...
خیلی زیبا بود ...
هیس…
حواس تنهایی ام را
با خاطرات
باتو بودن
پرت کرده ام…بگو کسی حرفی نزند…
بگذار
لحظه ای آرام بگیرم…
سلام
عالی بود
حرفت حقیقت محضه
"قوی ترین آدمها کسی ست که از همه تنها تره..."
من بهش رسیدم ولی متاسفانه هنوز قوی نشدم
زیبا بود
این دست های خالی و ساده دخیلتان ،
ما را فقط به رسم رفاقت دعا کنید . . .
دلم
آرامـش می خـواهـد ...
بـه انـدازه ی خوردن ِ یـک فنـجان چـای
کـوتـاه بـاشد ...!!
یـا
به اندازه ی
قـدم زدن روی ِ سنـگفـرش ِ خیـس ِ پـیاده رو
طـولـانـی ..............!
فـرقی نـمی کنـد
فـقط آن لـحظـه را می خـواهـم
آن لـحظـه
کـه تـمام سلـول های بدنم
آرام مـی گـیرنــــد..
یکـــــ نـَـخ آرامـِـش دود می کنم!
بـــه یاد ِ ناآرامی هایی که از سَـر و کـولِ دیروزم بالا رفتـــه
اندکـی نـخ تــنهایـی، به یاد ِ تمام دِل مـَشغولی هایم...
یکـــــ نخ سـُـکوتــــــ ، به یاد حرفهایی که همیشه قــورت داده ام
امان از
روزی که
میبــــــینی...
.
چیزی برایتــــــــــــ نمانده...
جـــز...
یکــــــــــــــــ بغل تنهــــایی...
.
چنــــــــد خط حرفـــــــــــــ ناگفتــــه...
.
و یکـــــــــــــــــــ دل ...
♥پیش روی من تا چشم یاری میکند دریاست
چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست
در این ساحل که من افتاده ام خاموش
غمم دریا ، دلم تنهاست
یه وقتایی که دلت گرفته
بغض داری ،
آروم نیستی !
دلت براش تنگ شده ...
حوصله هیچکسو نداری !
به یاد لحظه ای بیفت که :
اون همه بی قراری های تو رو دید
اما ...
چشماشو بست و رفت...!!
نوازشم کن! نترس.... تنهایی ام واگیر ندارد!
تعلق که نداشته باشی به
یک جایی...
یک چیزی....
یک کسی......
تمام شدنت راحت تر از آنی میشود
که....
گمان میبردی
بــــرای ِ هــر کـس کـه رفــتـنی سـت ،
فــــقـط بــــایــــد ..
کنــــار ایــستــاد ..
و ..
راه بـــــاز کـــــرد !
بــه هـمـیـن ســـادگــــی
اینجا جاییست که...
برای ماندن آنکه دوستش داری در کنارت
باید تن بدهی نه قلب...