و همین دیروز بود که هنگام خواندن جملات عاشقانه می خندیدم و اما امروز می نویسم :
دوست دارم گریه کنم
خو را به در و دیوار بزنم
فریاد بزنم و بمیرم
گریه به خاطر خوشحالی از احساس بنفشم
به در و دیوار زدن برای رسیدن و لمسیدن احساس پاکت
فریاد زندن برای بیان دوستت دارم
و بمیرم برای تو عشق بنفش من
سلام.خیلی قشنگ و با احساسه .موفق باشید
سلام گلم
ممنون که خبرم کردی مثل همیشه فوق العاده زیبا بود خیلی
رمانتیک بود قلمت واقعا تحسین برانگیز هست تبریک میگم به
خاطر احساس زیبا و پاکت . موفق باشی.
آریایی عزیز, سپاس از حضور همیشگی ت و لطف بسیارت.
در خصوص کارتان بایدد عرض کنم که سرشار از احساس است و این ستودنی ست... اما "لمسیدن"؟؟؟؟؟؟
سلام...مثل همیشه عالی بود قربون معرفتت همیشه شرمنده میکنی
مثل همیشه منتظرتم
سلام خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ببخشید مدتی نبودم ولی همیشه از لطفت به وبم با خبر بودم
مرسی بیا بازم منتظرم
چه با احساس :)
سلام شما هم وبلاگ زیبایی داری دوست عزیز
نه.. نه!
گریه نمی کنم یک چیزی رفته توی چشمم!
به گمانم …
یک خاطره است
چه خوب می شد اگر،اطلاعات را باعقل وعشق را با هوس،حقیقت را با واقعیت و حلال را با حرام و دنیا را با عقبی و رحمان را با شیطان اشتباه نمی گرفتیم!
***سلام***
وبلاگ خیلی جالبی داشتی*
اگه مایل بودی برای تبادل لینک حتما خبرم کن!
***دوستدار تو هستی***
*****بای تا های*****
چه بگویم ؟ وقتی نمی دانم چه باید گفت ...
چه بنویسم وقتی دستانم توان نوشتن ندارد .
با بغض هایی که راه گلویم را بسته چگونه فریاد برآورم ؟
فریاد برآورم و بگویم خسته ام !
بیا پیشم که خیلی تنهام...
بچه که بودیم بستنیمان را گاز می زدند قیامت به پا می کردیم!
چه بیهوده بزرگ شدیم… روحمان را گاز میزنند می خندیم!
دیشب قصه ات را برای کسی می گفتم ...؛ باز دوباره عاشقت شدم ...
سلام خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یاد دوستان قدیمی نمیکنی!!!!
خبری ازت نبود گفتم من یه عرض ادبی بکنم[لبخند]
راستی خوشحال میشم راجع به پستی که گذاشتم نظر قلبیتو بگی
منتظرم
من آریاییام، خدای من ایران، پیغمبر من کوروش، امام من داریوش، امام زمان من کاوه آهنگر، کتاب مقدسم شاهنامه، دستور دین من لوح کوروش کبیر، پرچم من درفش کاویانی، بهشت من آزادی، عید من مهرگان، دین من زرتشت، ذات من آریاییست، دشمنم تازیان، ذکرم پاینده ایران، مذهب من آریاییست، من آریایی
رفیق.............................................
همشه برعکسه....
همیشه.....
چرا؟؟؟؟
زیباست
مثل همیشه.....
سلام
خیلی جالب بودددددددد
موزیکی هم که گذاشتی معرکه هستش
ایول داره
مرد زندانی میخندید... شاید به زندانی بودنش... و شاید به آزادی من...
راستی کدام سوی میله ها زندان است ؟
من تمنا کردم
که تو با من باشی
تو به من گفتی
هرگز هرگز
پاسخی سخت و درشت
و مرا غصه این هرگز کشت
فراموش کردن دوستان بزرگ لطمه زدن به قانون خاطره هاست همیشه به یادتم.