می نویسم من بر کوله بارش
می گذارم جا در کوله بارش
تا که شاید اندکی صبر آید
بر زمین بگذارد کوله بارش
نفس آید با آه
آه و ناله با اندلی ریزه
ریزه هایی از آب ، از چشمانش
می کند باز کوله بار ش را
می بیند تکه ای کاغذ را
تکه ای اندوه ، اندکی ناله
" با تو خواهم رفت... "