خواهم رفت
بی تفاوت خواهم رفت
می بندم
بند کفشم را
چشمانم را
درب بدبختی را
می کشم
بر دوشم
کوله بارم را
می کشم
سیگارم را
می خورم
قصه هایم را
بغض هایم را
خواهم رفت
بی تفاوت خواهم رفت
می برم
درد هایم را
زخم هایم را
خاطراتم را
زیر باران
می خندم
کرده هایم را
زندگی هایم را
رنگ هایم را
می گذارم جا
عشق هایم را زیر باران در هوا
خواهم رفت
بی تفاوت خواهم رفت
می رسانم
دست هایم را
بر دهانم
مشت مشت
خاک را
می چشانم رفتن را
خواهم رفت
بی تفاوت در عشق خواهم رفت...
دلم یه قایق می خواد پر از ارامش
یه قایق که بره و بره و تن سردمو با خودش ببره
تا جایی که همه دنبالم بگردن و دلشون واسم تنگ شه
بگن اگه بود میزاشتیم اون گلای تو باغچرو اب بده
من حالا یه قایق پیدا کردم ولی یه مشکل داره
قایق ارامش من پارو نداره!!!!!!
گاهی ماندن و جنگیدن هم خوبه ... انرژی میده ... امید میده ...
سلام
خیلی زیبا بود
ﺭﻭﺯﺍﯼ ﺑﺎﺭﻭﻧﯽ ﺭﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ،
ﭼﻮﻥ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﻤﯿﺸﻪ،
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﯾﺎﺁﻭﺍﺭﻩ ی خیابونایی
بخاره ﺗﻮﯼ ﻫﻮﺍ ،
ﻣﺎﻟﻪ ﺩﻫﻨﺘﻪ ﯾﺎ ﺩﻭﺩ سیگارﻩ،
ﺭﻭﯼ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﺕ،
اﺷﮑﻪ ﯾﺎ ﺩﻭﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺭﻭﻥ...
این روزا عده ای یه جوری زیر آبی میرن که دلت میخواد بهشون بگی :من نگاه نمیکنم بیا بالا یه نفسی بکش لااقل خفه نشی!
messi adashi az inke behem sar zadi......like
پروردگار من
مگر نه اینکه شما
کمال من خواهی
پس
نما قلب مرا
رها زحیرانی
رفتن......
فعل قشنگیه شاید بهترین فعل برای این پست....
ممنونم حس مشترکی بود!
موفق باشی دوست خوبم
اخی چرا
سیگارو نکش...
زندگی می گذرد
چه به شادی چه به غم
اندرین خانه ی کوچک که دلم پیش تو است،
با من ای یار بمان...
در دو روز غم و شادی هامان
چشم هایت با من
اشک هایت با من...
و بدان ارزش عشقم
کمتر از مجنون نیست
و وجودم...
از همه زیبا تر
آتش عشق مرا سرد نکن
زندگی را به دلم زهر نکن
من که دلبسته به آغوش توام..
زنده بر عطر نفس های تو ام
و تو هم...
تا ابد با من باش ....
تا که ثابت بکنیم عشقمان بی همتاست...
زیبا
زیبا
زیبا...