متعجبم
از شرمندگی رخت خوابی که واژه های عاشقانه را به گوش می سپارد
حیرانم
از گستاخی کسانی که ارزان در رخت خواب عشق مبادل می کنند
شاید باید خوشحال بود که در این دوران گران،هست ارزانی که بتوان مبادله کرد
مشمعزم
از بوسه هایی که به آسانی فراموش می شوند و آغوش هایی که هر روز از نو گرم می شوند
نکبت آن رخت خوابی که این جهنم عاشقانه کثیف را متحمل است
مدت هاست که عشق به کثافت کشیده شده
آرزومندم که به کثافت آلوده نشوم...
سیاه چشمی به کار عشق استاد
به من درست محبت یاد میداد
مرا از یاد برد آخر ولی من
به جز او عالمی را بردم از یاد
سلام
ممنونم که خبرم کردی
عالی بود
افسوس که ذهن خاموشمان چیزی برای گفتن نگذاشته است...
ممنونم
حقیقت زیبای تلخ!
mamnon ke behem sar zadi
bazam beiaaaaaaaaaaaaa
خدایا تو میدانی آنچه را که من نمیدانم . . .
در دانستن تو آرامشیست و در ندانستن من تلاطمها . . .
تو خود با آرامشت تلاطمم را آرام ساز . . .
هر جمعه ساعت دلم را عقب میکشم ،
تا خیال کنم ،
دیر نکرده ای هنوز!
الهم عجل لولیک الفرج…
آرزومندم که به کثافت آلوده نشوم...
قاصدک آمد
خبری آورد
من در این اتاق
به تو می اندیشم
قاصدک آمد
سلامی آورد
و من
هنوز به تک تک خاطراتمان پناه می آورم
کاش سلام قاصدک
سلام تو باشد...
آخ که چقدر شیرین بود آن لحظه ها که برایت شعر میخواندم
و تو که روحت بی خبر از عشق بود ، میخندیدی به شاعرانه هایم ...
آآآخ که چقـــــدر خنده هایت را دوست داشتم
و چقدر دلتنگم برای یـک ثانیه دیدن خنده هایت!!!
تو چه میدانی هر شعر برای تو مرا شیدا ترم میکند ...
حالا این روز ها نمیدانم وقتی شعر هایم را در تنهاییت میخوانی ،
باز هم میخندی یا ...
بخند مهربان !
من برای خنده های تو می نویسم که مرهم روزهای تلخ جداییست ... !
خیلی قشنگ بود.مرسیــ.
آپیدم
تنهایی ام گرفته شکیبایی از دلم
نتوان کنم شکایتی از شرح مشکلم
آره امید وارم آلوده نشیم
و تو هم سرد مینویسی
نوشته هایت به دل یخ زده ام خوب میچسبد