( چه قدر زود گذشت،داشتم به این فکر می کردم روزی که بمیرم آریایی تموم می شه اما این دخمه آریایی پا بر جاست و حکایت قلمم تا به آخر هست،من از نوشتن شرح حال در وبلاگ زیاد خوشم نمیاد،اما آخر سال هست و شاید به رسم خود خواهی،خالی از لطف نباشه که بگم نمی دونم چرا
من از عید ها بی زارم،مخصوصا لحظات نحویل سال نو،حس غریب و بدی دارم لحظه تحویل سال؛ شاید جالب باشه که بگم بیشتر چیزهایی که لحظه تحویل سال می خوام وقتی سال بعدش به خودم یاداور میشم میبینم بیشترش تحقق پیدا نکرده،خب منم همیشه از کلیشه بیزار بودم و امسال تصمیم گرفتم به رسم مبارزه با کلیشه ها در لحظه تحویل سال نو چیزی نخوام....
عزیزانم به رسم دیرینه وبلاگم آپ آخر سالم رو تقدیم می کنم به همه دوستانم،دوستانی که اومدن و دست نوشته ها رو خوندند و گفتند چه مزخرفه،دوستانی که گفتند چه خوب،دوستانی که هیچ نگفتند و دوستانی که من از حضورشون در وبلاگم بی اطلاع ام.این آپ تقدیمتان باد باشد که شاید قلمتان بر امید تر....)
می دانم می دانم
حتی دیگر دوستان پر مهر خوش قلم نای نوشتن ندارند...
می دانم که مریم هنوز در پاییز گرفتار و زندانیست...
می دانم که قلم شکسته توکا حالی برای گریه ندارد...
می دانم زنگی از ته خیار هم تلخ تر شده و
مترسک همچنان سرگردان می گریزد و
آریایی هم در حال فرار از خویش هر روز دور تر و دور تر ، می گریزد
دوستان من
طلوع متفاوت قدیم و
داستان درد آلود دیروز
امروز شده فرار درد آلود،فرار از مهر و معرفت و وفا
عزیزانم
مهربانی برایمان سخت شده و
معرفت ناشناس و
وفاداری خنده دار...
نمی دانم... شاید تنها مرگ باشد که به این بی مهری ها پایان دهد...
پس تا شاید صبر می کنم تا پایان بی مهری ها...
سال نو مبارک
سلام دوست خوبم
ممنونم از لطفت دوست گلم
وکم کاری های من در سالی که داره میگذره به بزرگواری خودت ببخش
سال خوب و پرباری برات آرزو دارم
موفق وپایدار باشی
سلام
ممنون که خبرم کردی...و ممنون که از مترسک نوشتی...
سال خوبی داشته باشی دوست مهربون...
منم تو لحظه تحویل سال حس بدی دارم
از اینکه به اکثر چیزایی که پارسال ارزو داشتم نرسیدم
ولی خوب چه میشه کرد !!!
من خودمو امیدوار میکنم که انشاا... سال بعد
تو هم امیدوارباش ای آریایی
با آرزوی بهترین ها برای تو دوست خوبم
+عاشق نوشته هاتم
سلام دوست خوبم...
وقت بخیر...
خوبی؟
ممنون...دل نوشته ی خیلی زیبایی بود...واقعا لذت بردم...انشاءالله امسال سال خوبی داشته باشی و به هر آنچه که می خوای و به صلاحته برسی...
دوست من گاهی خدا دعا رو مستجاب نمی کنه چون به صلاحت نیست و حتما حکمتی توش بوده...
به نظرم بهترین هدیه از طرف خدا همین سلامتیه...همین پدر و مادره...
موفق و پیروز باشی
یاعلی
انسان ذاتا با درد آفریده شده!
درد پایان نمیگیرد!
اشک تمام شدنی نیست!
حتی اگر سال نو باشد....
از این که برای من ارزش قائل شدید و رنج و مهر خودتون رو با من شریک دونستید ممنونم!
شاید امیدی باشه برام که تنها نیستم!
سال نو پیشاپیش مبارک!
HAMCHENIN BARAYE U
سلام آریایی جان
این پستت دلگیرتره از بقیه بود ...
مرگ میتونه پایان باشه ... ولی وقتی میشه امید رو میزبان قلب دلتنگ کرد مرگ چرا؟؟
ایشالا که تو این سال جدید دل توم شاد بشه از مهربانی و وفا و امید بگی ...
سال نوت مبارک دوست من
خداوندا ، نمیدانم چه تقدیری مرا فرموده ای اما
برای دوستان من عطا فرما :
هزار و سیصد امید
هزار و سیصد و نود بهروزی
هزار و سیصد و نود و دو لبخند زیبا
سال نو بر شما و خانواده محترمتان مبارک باد
سلام
مرسی خبرم کردی خوشحال شدم
بر سر سفره احسان اگر جایی هست /سخن ساده تبریک مرا جا بدهید /سین هشتم سخن ساده تبریک من است /جا سر سفره اگر نیست به دلها بدهید
سال نو مبارک
غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن
دلت را بتکان
اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین
بگذار همانجا بماند
فقط از لا به لای اشتباه هایت، یک تجربه را بیرون بکش
قاب کن و بزن به دیوار دلت ...
دلت را محکم تر اگر بتکانی
تمام کینه هایت هم می ریزد
و تمام آن غم های بزرگ
و همه حسرت ها و آرزوهایت ...
باز هم محکم تر از قبل بتکان
تا این بار همه آن عشق های بچه گربه ای هم بیفتد!
حالا آرام تر، آرام تر بتکان
تا خاطره هایت نیفتد
تلخ یا شیرین، چه تفاوت می کند؟
خاطره، خاطره است
باید باشد، باید بماند ...
کافی ست؟
نه، هنوز دلت خاک دارد
یک تکان دیگر بس است
تکاندی؟
دلت را ببین
چقدر تمیز شد... دلت سبک شد؟
حالا این دل جای "او"ست
دعوتش کن
این دل مال "او"ست...
همه چیز ریخت از دلت، همه چیز افتاد و حالا
و حالا تو ماندی و یک دل
یک دل و یک قاب تجربه
یک قاب تجربه و مشتی خاطره
مشتی خاطره و یک "او"...
خـانه تـکانی دلـت مبـارک
تقــویمِ امـسال هـــم..
بـا تقـــویــمِ پــارسال..
هیـــچ فــرقـی نمیـــکند..
وقتـی:
زنـــدگی..
تــا اطّـلاعِ ثــانــوی ..
تعــطــــــیل اسـت !
سلام دوست خوبم
ممنون از نوشته ی فوق العادت
بیماری نادریست,اینکه به هرچه نگاه کنی دلتنگ یک نفرشوی.
ببخشید دیر اومدم
خیلی قشنگ بود بیست
برایم بیشتر قصه بگو آریایی
از دیروزها
از امروزها
از فرداهایی که دوستشان ندارم
از سرنوشت هایی نخوانده فراموش شدند
از قلب های نا آرامی که هنوز می تپد
من اینجا در این خانه
منتظر تو هستم...
سلام آریایی عزیز.
سال نو مبارک.
ممنونم از لطف همیشگیت.
مثل همیشه زیبا نوشتی.
روزگارت قشنگ
و ایام به کام
یا علی
سلام دوست بزرگوار نمیخوام ازتون الکی تعریف کنم ولی خدائی زیبا مینویسید منم نویسندگی رو خیلی دوست دارم ویادمه زمانی که یه نوجوان بودم با رویای سینما بخواب میرفتم همیشه دوست داشتم یه روز هنر پیشه بشم ولی نشد حالا هنر پیشه زندگی خودمم
شماباافتخار لینک شدید میتونید وبلاگ بنده رو به نام فقط خدای مهربون لینک کنید ممنونم از لطفتون موفق وسربلندباشید یا حق التماس دعای فرج اقا امام زمان